سناریوی زن جنایتکار برای قتل شوهر ثروتمند
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۵۳۷۴۱
۲۷ اسفند سال ۱۴۰۱، زن جوانی با اورژانس تماس گرفت و از مرگ همسرش براثر مصرف دارو خبر داد. بهدنبال این تماس مأموران اورژانس و پلیس وارد صحنه شدند و بررسیهای اولیه نشان داد که از مرگ مرد ۵۴ ساله چند ساعتی میگذرد. از آنجایی که هومن، مرد میانسال سابقه بیماری داشت و خانواده او نیز شکایتی نداشتند، جسد مرد میانسال دفن شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حالی که خانواده هومن تصور میکردند پسرشان به خاطر مسمومیت دارویی فوت کرده است، متوجه رفت و آمدهای مشکوک عروسشان شده و پی بردند او با مرد جوانی به نام شایان در رابطه است. با گذشت دو ماه از مرگ مرد میانسال، خانواده هومن که به عروسشان ظنین شده و احتمال میدادند او به خاطر روابط پنهانی و تصاحب ثروت زیاد پسرشان، سناریوی جنایت را طراحی کرده باشد و با صحنهسازی آن را مرگ طبیعی جلوه داده، به دادسرای امور جنایی تهران رفته و از عروسشان شکایت کردند.
سرنخی از جنایت
با شکایت خانواده هومن، تحقیقات به دستور بازپرس محمد جواد شفیعی آغاز شد و تیم جنایی در تحقیقات روابط زن جوان را زیر نظر گرفتند، از سویی پزشکی قانونی نیز نظریه سم شناسی را اعلام کرد و طبق نظریه کارشناسان مرد میانسال بر اثر مسمومیت با متادون فوت کرده بود. درصورتی که متادون از داروهای مصرفی هومن نبود و این موضوع احتمال جنایت را پررنگتر کرد.
با کنار هم قرار دادن مدارک و شواهد پلیسی، دستور بازداشت زن جوان و شایان صادر شد. فرنگیس بلافاصله توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت بازداشت و در ادامه معلوم شد شایان که معتاد به شیشه است به اتهام سرقت در زندان است. وقتی متهمان مقابل بازپرس پرونده قرار گرفتند منکر دخالت در مرگ هومن شدند، اما با گذشت حدود دو هفته پس از بازداشت، در نهایت فرنگیس و شایان به قتل مرد ثروتمند اعتراف کردند.
به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، متهمان در اختیار کارآگاهان جنایی قرار داده شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
گفتگو با مرد شیشهای
با فرنگیس چطور آشنا شدی؟
پدرم بنگاه املاک دارد و ۵ ماه قبل از جنایت بود که فرنگیس برای خرید ملکی به بنگاه ما آمد. او یک خودرو گرانقیمت داشت که میخواست با یک ملک معاوضه کند همین موضوع باعث آشنایی ما شد و فهمیدم شوهرش خیلی ثروتمند است.
چه شد که تصمیم به جنایت گرفتید؟
فرنگیس مدام از همسرش بد میگفت. اینکه بداخلاق است و اذیتش میکند. یک روز هم گفت که میخواهد او را بکشد. اول سناریوی قتل با اسلحه را پیشنهاد داد، از آنجایی که من نمیتوانستم سلاح تهیه کنم این سناریو با شکست مواجه شد. بعد گفت چند نفر را اجیر کنیم که به بهانه اختلاف مالی با او دعوا کنند و در خیابان هومن را با چاقو بزنند. اما این نقشه نیز بینتیجه ماند، بعد تصمیم گرفت طوری او را به قتل برساند که مرگ طبیعی جلوه کند. بهترین ایده خوراندن دارو بود، چرا که همسرش به خاطر بیماری دارو مصرف میکرد و میتوانست بگوید زیاد دارو خورده است.
تو برایش قرص تهیه کردی؟
بله، تعدادی قرص خریدم و به فرنگیس دادم و او با من تماس گرفت که سه قرص داخل آبمیوه حل کرده و به شوهرش داده و او را به قتل رسانده است. قرار هم شد تا چند هفته بعد از جنایت باهم در تماس نباشیم که کسی شک نکند. یک ماهی که از قتل گذشت، با این فکر که آبها از آسیاب افتاده است رابطهمان را دوباره از سر گرفتیم.
چرا با او همدست شدی؟
از او پول قرض گرفته بودم. روز مرد هم یک ساعت و یک گوشی گرانقیمت به من هدیه داد. فکر کردم اگر کمکش کنم به پول خوبی میرسم.
چرا زندان بودی؟
بارها بازداشت شدهام. آخرین بار هم بعد از جنایت، سربازی را به عنوان مسافر سوار خودروام کرده و گوشی او را سرقت کرده بودم که دستگیر و به حبس محکوم شدم.
روزنامه ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: قتل اخبار جنایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۵۳۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق بهخاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.
به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبههای دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بیقراری قدم میزد چند دقیقهای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگیام را به تو میگفتم هرچند گذشتهها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.
در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پروندهای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بیمقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی میخواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرفها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید اینطور من متوجه نمیشوم ماجرای زندگی شما چیست آهستهتر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین میگفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاریام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی میکند و اینجا تنها زندگی میکند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانهای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه میشدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق میخواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرفهای همسرت را تأیید میکنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا اینطوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی میکند من در هفته یک روز او را میبینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که اینطوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. میخواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و میخواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران میکنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمیتوانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرفهای این زوج جوان را شنید، گفت میدانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر میکنم.
امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی
دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل میکند. در این پرونده میبینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه میداد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق میکرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمیشد اما با سادهانگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.
با این حال زوجهای جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پلهای پشت سر را خراب میکند.
منبع: روزنامه ایران